آرشیو های وبلاگ
موضوعات وبلاگ
آخرین مطالب ارسالی
پیوند های روزانه
امکانات
آرشیو های وبلاگ
موضوعات وبلاگ
آخرین مطالب ارسالی
پیوند های روزانه
امکانات
در این تصویر پنج طاس وجود داره..
یکی از این طاس ها با بقیه فرق میکنه..
کدومه به نظرتون؟
شما هم اینجوری هستین؟!
===========================================
به نظر شما اولیه خیلی خوش شانسه..
یا اینکه دومیه خیلی بد شانس؟
===========================================
عکسی جالب!
====================================
نکتشو گرفتین؟!
ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻩ ﺁﺗﺶ ﻧﺸﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺁﻗﺎ ﺗﻮﯼ ﺍﻧﺒﺎﺭﯼ ﺧﻮﻧﻪ
ﯼ ﻣﺎ ﯾﻪ ﻣﺎﺭ ﻫﺴﺖ.
ﻣﻦ ﺗﻌﺠﺐ ﮐﺮﺩﻡ
ﻫﯿﭽﯽ ﺍﻭﻥ ﺑﺪﺑﺨﺘﺎ ﺍﻭﻣﺪﻥ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﻮ ﺯﯾﺮ ﻭ ﺭﻭ ﮐﺮﺩﻥ
ﻭﺳﺎﯾﻠﻮ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦ ﺑﯿﺮﻭﻥ
ﺁﺧﺮ ﺳﺮ ﻫﯿﭽﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﮑﺮﺩﻥ ﻭ ﺭﻓﺘﻦ ....
ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻢ ﺑﺎﺑﺎ ﻣﻄﻤﺌﻨﯽ ﻣﺎﺭ ﺩﯾﺪﯼ ؟
ﻣﯿﮕﻪ : ﻧﻪ ﺑﺎﺑﺎ ﺟﻮﻥ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﺍﻧﺒﺎﺭﯼ ﺭﻭ ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﻢ
ﺩﺳﺖ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻮﺩﻡ
ﺣﻮﺻﻠﻪ ﻫﻢ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ!
======================================
سوسک نر به سوسک ماده گفت:
سوسک دخترم میشی؟؟؟؟
سوسک ماده گفت بیا سوسک معمولی بمونیم...
======================================
دختره تلفن دوست پسرشو زنگ میخوره برمیداره جواب میده شما ؟؟
یه زن اونور خط میپرسه :شما؟
دختره میگه :من خواهرشم... شما؟؟؟
زن میگه :من همین الان فهمیدم مادرتم !!
:|
======================================
ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ ﮐﺎﺭﯼ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﻫﯽ ﺭﺍﻫﺶ ﺭﺍ ﻣﯽ
ﯾﺎﺑﯽ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻧﺨﻮﺍﻫﯽ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﯽ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ....!!
==============================
بقیه در ادامه مطلب
سلام دوستان دوباره براتون یه آپ متفاوت کردم
اون بار یک آنتی ویروس خیلی قدرتمند گذاشتم
ولی هنوز هم آنتی ویروس نود بین کاربران جایگاه خاصی داره
اینار هم براتون آخرین نسخه ی این آنتی ویروس را با crack یک ساله گذاشتم
دانلود نسخه 32 بیتی با لينك مستقيم با حجم 54 مگابايت ( Trial Version )
دانلود نسخه 64 بیتی با لينك مستقيم با حجم 62 مگابايت ( Trial Version )
فایل کرک و آموزش در ادامه مطلب
روزی کشاورزی متوجّه شد ساعتش را در انبار علوفه گم کرده است. ساعتی معمولی امّا با خاطره ای از گذشته و
ارزشی عاطفی بود. بعد از آن که در میان علوفه بسیار جستجو کرد و آن را نیافت از گروهی کودکان که در بیرون انبار
مشغول بازی بودند مدد خواست و وعده داد که هر کسی آن را پیدا کند جایزه ای دریافت نماید.
کودکان به محض این که موضوع جایزه مطرح شد به درون انبار هجوم آوردند و تمامی کپّه های علف و یونجه را گشتند امّا
باز هم ساعت پیدا نشد. کودکان از انبار بیرون رفتند و درست موقعی که کشاورز از ادامۀ جستجو نومید شده بود،
پسرکی نزد او آمد و از وی خواست به او فرصتی دیگر بدهد. کشاورز نگاهی به او انداخت و با خود اندیشید، “چرا که نه؟
به هر حال، کودکی صادق به نظر میرسد.”
پس کشاورز کودک را به تنهایی به درون انبار فرستاد. بعد از اندکی کودک در حالی که ساعت را در دست داشت از انبار
علوفه بیرون آمد. کشاورز از طرفی شادمان شد و از طرف دیگر متحیّر گشت که چگونه کامیابی از آنِ این کودک شد. پس
پرسید، “چطور موفّق شدی در حالی که بقیه کودکان ناکام ماندند؟”
پسرک پاسخ داد، “من کار زیادی نکردم؛ روی زمین نشستم و در سکوت کامل گوش دادم تا صدای تیک تاک ساعت را
شنیدم و در همان جهت حرکت کردم و آن را یافتم.”
ذهن وقتی که در آرامش باشد بهتر از ذهنی که پر از مشغله است فکر میکند. هر روز اجازه دهید ذهن شما اندکی
آرامش یابد و در سکوت کامل قرار گیرد و سپس ببینید چقدر با هوشیاری به شما کمک خواهد کرد زندگی خود را آنطور
که مایلید سر و سامان بخشید.
دختر کوچکی هر روز پیاده به مدرسه میرفت و بر میگشت.
با اینکه آن روز صبح هوا زیاد خوب نبود و آسمان نیز ابری بود، دختر بچه طبق معمولِ همیشه، پیاده بسوی مدرسه راه
افتاد.
بعد از ظهر که شد، هوا رو به وخامت گذاشت و طوفان و رعد و برق شدیدی درگرفت.
مادر کودک که نگران شده بود مبادا دخترش در راه بازگشت از طوفان بترسد یا اینکه رعد و برق بلایی بر سر او بیاورد،
تصمیم گرفت که با اتومبیل بدنبال دخترش برود. با شنیدن صدای رعد و دیدن برقی که آسمان را مانند خنجری درید، با
عجله سوار ماشینش شده و به طرف مدرسه دخترش حرکت کرد.
اواسط راه، ناگهان چشمش به دخترش افتاد که مثل همیشه پیاده به طرف منزل در حرکت بود، ولی با هر برقی که در
آسمان زده میشد، او میایستاد، به آسمان نگاه میکرد و لبخند می زد و این کار با هر دفعه رعد و برق تکرار میشد.
زمانیکه مادر اتومبیل خود را به کنار دخترک رساند، شیشه پنجره را پایین کشید و از او پرسید: چکار میکنی؟ چرا
همینطور بین راه می ایستی؟
دخترک پاسخ داد: من سعی میکنم صورتم قشنگ بنظر بیاید، چون خداوند دارد مرتب از من عکس میگیرد!
باشد که خداوند همواره حامی شما بوده و هنگام رویارویی با طوفانهای زندگی کنارتان باشد. در طوفانها لبخند را
فراموش نکنید!
ﭼﺮا مـــوس ﺍﺯ ﺳﻤﺖ ﺭﺍﺳﺘﻪ ﻣﺎﻧﯿﺘﻮﺭ ﻣﯿره ﺑﯿﺮﻭﻥ...ﻭﻟﯽ ﺍﺯ ﺳﻤﺖ ﭼﭗ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻪ ؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
حالا چرا امتحانش کردی؟؟
هاااااااااا هاااااااااهااااااااااااا
=============================================
عصر حجر، عصر اطلاعات، عصر ارتباطات، عصر فن آوری، عصر دیجیتال.
.
.
.
همه اینا ثابت میکنن که پیشرفت بشر همیشه در عصر صورت گرفته و از صبح زود بیدار شدن آدمی به جایی نمیرسه.
والـــــــــــــــــــا
یکی از رنگ های پر طرفدار امسال رنگ سبز نعنایی است , با استفاده از این عکس ها میتوانید کلی ایده برای تزیینات مهمانی هایتان بگیرید
دکوراسیون بسیار زیبا با رنگ نعنا
سه طراح اسمارتفون شرکت HTC به اتهام سرقت اطلاعات شرکت به منظور تاسیس شرکت موبایل مستقلی دستگیر و زندانی شدند.
براساس گزارش Cnet، جاستین هوآنگ مدیر ارشد طراحی شرکت HTC به همراه دو نفر دیگر از طراحان این شرکت به اتهام تلاش برای سرقت اطلاعات محرمانه تجاری شرکت بازداشت شدند.
این سه نفر در تایوان و به اتهام سرقت اطلاعات HTC برای راهاندازی شرکت مستقلی برای تولید موبایل دستگیر شدهاند. توماس چیئن رئیس بخش طراحی و وو چیئن هانگ مدیر بخش توسعه شرکت HTC روز شنبه توسط پلیس بازداشت شدند. انتشار خبر این بازداشت باعث شد ارزش سهام شرکت HTC روز دوشنبه دچار افت 6 درصدی شود.
این سه نفر متهم به دانلود کردن اطلاعات طرح جدید Sense 6.0 UI شرکت HTC و همچنین دریافت بیش از 334 هزار دلار حق کمیسیون غیرقانونی هستند. برنامه این افراد تاسیس شرکت موبایل جدیدی ویژه بازار موبایل چین بودهاست.
شرکت HTC در واکنش به انتشار این خبر اعلام کرد که این شرکت از منابع کافی نیروی طراح برخوردار است و این وضعیت برروی عملکرد، برنامه تولید محصولات و عملکرد کلی تجاری شرکت اثری نخواهد گذاشت.
دختری از کوچه باغی میگذشت
یک پسر در راه ناگه سبز گشت
در پی اش افتاد و گفتا او سلام
بعد از آن دیگر نگفت او یک کلام
دختر اما ناگهان و بی درنگ
سوی او برگشت مانند پلنگ
گفت با او بچه پروی خفن
می دهی زحمت به بانویی چو من؟
من که نامم هست آزیتای صدر
من که زیبایم مثال ماه بدر
من که در نبش خیابان بهار
میکنم در شرکت رایانه کار
دختری چون من که خیلی خانمه
بیشت و شش ساله _مجرد_دیپلمه
دختری که خانه اش در شهرک است
کوی پنجم_نبش کوچه_نمره شصت
در چه مورد با تو گردد هم کلام
با تو من حرفی ندارم والسلام!!!